دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۵/۵/۲۰۲۴

آیا تمایل دارید در کانال عصر عضو شوید؟

سرویس گرافیک | کد خبر: ۴۷۲۰۵
تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۶/۱۲ - ساعت ۱۳:۱۳

شعر کرمانجی "گةپُ ئو گؤتُن وه چُیکُان ضا"+ترجمه فارسی

گفتگو با ستارگان- شاعر بیژن اقدسی(گلیل)
شعر کرمانجی

شةض چوو ژه نسپُه ره‌تُوو، را‌نه‌که‌تُم ئةز راووم

شب رفت و از نيمه گذشت، نخوابيدم من بيدار شدم

م کةسة نةدي له دؤر خوه، وه چُيکُث ئاسمين شاووم

 من کسي را اطرافم نديدم، با ستاره‌هاي آسمان هم صحبت شدم

م گؤتُ: خوش وه حالث وه، ضةرکةتُنه ژوور هوون خانه

من گفتم: خوش به حالتان، که به بالا رفته ايد و (در آن بالا) ديده مي‌شويد

شةضا تُاري له دؤر هةض، گةپُ دةکُن کولي پانه

شب تاريک دور هم، صحبت مي‌کنيد و همه بيداريد

وةرن دادنه دةستُي من، ئةز ژي بثومه ئاسمين

بيائيد دستم را بگيريد، من هم به آسمان بيايم

ژه قةفةسث ضةرکه‌ضثم، زندان ئه سا من زةمين

از قفس بيرون بيايم، زمين براي من زندان است

گؤتُ با هةوا ئيشغ کُه، تورغه ئةزانث بان کُه

گفت: بگذار[1] هوا روشن شود، و تورغه اذان بگويد[2]

چُيکُا سووث پيش‌نةماز، جانةمازا خوه پُان کُه

ستاره صبحگاهي پيش نماز است، سجاده‌اش را پهن کند

بةهرام، کثضان، ئه‌تارود، برجيس، زوحةل، موشتةري

بهرام، کيوان، عطارد، برجيس، زحل و مشتري[3]

رونن ئةو له خانه ی فکر، بثوي تُو ژه کي دةری

بنشينند آن‌ها در خانه فکر (و با هم همفکري کنندکه)، تو از کدام در بيايي

شايه د ئةو رازي نه‌وون، بومه بةرخا ناض کُثرث

شايد آن‌ها راضي نشوند، من (مانند) بره داخل گله (جمع شما) شوم

هوون له ژوور و ئةز له ژثر، کي ضةکُه سا من دثرث

شما در بالا (هستيد) و من پایين، کي باز کند براي من در را

تُه قةدرا خوه فام نةکُر، ئةم له ژثر و تُو له ژوور

تو قدر خودت را نفهيمدي، ما پائين و تو بالا (بودي)

سا دو دةنه گةنم‌ را، ژه هيلينث بوويی دوور

براي دو دانه گندم، از آشيانه (ات) دور شدي[4]

پةس هيلينا من له وث، دادرةسث من خوه‌دث

پس آشيانه من آنجاست، دادرس من خداست

وةره تُو ژي گوداگر، بوين ئآيه چ ده‌وث

بيا تو هم گوش بسپار، ببين آيه چه مي‌گويد

«إذَا الشَّمسُ کُوِّرَت وَ... النُّجومُ انکَدَرَت»

« إِذَا الشَّمْس‌ُ كُوِّرَت‌ ؛ در آن هنگام كه خورشيد در هم پيچيده شود»[5]. «وَ (إِذَا) النُّجُوم‌ُ انكَدَرَت ؛ و در آن هنگام كه ستارگان بي‌فروغ مي‌شوند.»[6]

له سةري تُه شةضه رةش، «وَ... الجِبالُ سُيّرت»

بر سرت‌شب سياه شود[7] «وَ (إِذَا) الْجِبَال‌ُ سُيِّرَت؛و در آن هنگام كه كوه‌ها به‌حركت درآيند»[8]

تُو و زةمين، هيض و رؤ، ده‌ونه خاک له پُه‌سارث

تو[9] و زمين، ماه و خورشيد، خاک مي‌شويد در دامنه کوه

هينگا خوه‌دث بخازه، دةومه بارشا بارث

آنگاه اگر خدا بخواهد، باران بهاري مي‌شوم (و بر شما مي‌بارم)

روحث من روحث خوداوةند، له جةم يارث ده‌مينم

روح من روح خداوند است، نزد يار مي‌مانم

وان دةنث گةنمث ره‌ش، له دلي تُه ده‌چينم

آن دانه‌های سیاه گندم را، در دل تو (که خاک شده اي) مي‌کارم

په‌س تُه گوليل ناس نه‌کُر، پُيرا هاکُا گةپُ ده‌کُي

پس تو گليل[10] را نشناختي، با او اينگونه صحبت مي‌کني

رؤکُ له ئومري تُه بمث، تُو کُويث خوه چُةپُ ده‌کُي[11]

يک روز به عمرت مانده باشد، تو ظرفت را واژگون مي‌کني

 

 

 

شعر از شاعر کرمانج بیژن اقدسی (گلیل) -ترجمه یعقوب حاتمی

 



[1]. اجازه بده.

[2]. شروع به آواز خواندن نمايد.

[3]. بةهرام، کثضان، ئه‌تارود، برجيس، زوحةل، موشتةري:سیاره های آسمانی.

[4]. اشاره به اینکه حضرت آدم (ع ) و همسرش ‍ حوا (س ) بهشت را با خوردن دو دانه گندم از درخت ممنوعه، از كف دادند.

[5]. قرآن کریم، سوره تكوير، آیه 1.

[6]. همان، آیه 2، بابت وزن شعر «اذا»، به قرینه حذف شده است و در ترجمه آمده است.

[7]. آنگاه که قيامت بر پا شود.

[8]. همان، آیه 3، بابت وزن شعر «اذا»، به قرینه حذف شده است و در ترجمه آمده است.

[9]. ستاره.

[10]. تخلص شاعر، منظور انسان.

[11]. تُو کُويث خوه چُةپُ ده‌کُي: ضرب المثل کرمانجی است به معنی «کارت به سرانجام نمی رسد».

 

خوانندگان محترم سایت خبری تحلیلی عصر اترک، شما می‌توانید سوژه های خود را به برای ما ارسال کنید تا پس از تأیید با نام شما در سایت و کانال عصراترک درج شود.

شماره تماس با سایت خبری تحلیلی عصر اترک:

058-32230729 - 058-32288068

ارتباط با سردبیر سایت در پیام رسان تلگرام

ارتباط با سردبیر سایت در پیام رسان سروش

آدرس پست الکترونیکی: info@atraknews.com


با تشکر
نظر شما ثبت و پس از بررسی انتشار میابد.
ارسال نظر
نام :
ایمیل
نظر
پایگاه خبری تحلیلی عصر اترک