حالت تاریک
  • چهارشنبه, 1403/10/19 شمسی | 2025/01/08 میلادی
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن سایت خبری عصر اترک هستید؟
وصیت‌نامه شهید غلامرضا عقیقی

وصیت‌نامه شهید غلامرضا عقیقی

شهید غلامرضا عقیقی در بخشی از وصیت‌نامه‌اش نوشت: زمانی که اسلام و میهن اسلامی‌مان احتیاج به خون داشته باشد این جا که هیچ گر صدها جان دیگر داشتم فدا می‌کردم.

 به گزارش «عصر اترک»، شهید غلامرضا عقیقی در وصیت‌نامه‌اش این‌گونه نوشت: پروردگارا، به تو توکل داریم و به تو روی آورده‌ایم و بازگشت به‌سوی توست.

 حمد و ستایش مخصوص خدایی است که تسلیم جان در برابرش از عسل شیرین‌تر است و با درود بیکران به شهیدان، از صدر اسلام تا کنون و با سلام بر یگانه منجی عالم بشریت و بالاخص امام و امت، هم اینک که قلم‌به‌دست گرفتم و می‌خواهم چند کلامی به‌عنوان وصیت برای شما سروران گرامی بنویسم، بدون مقدمه شروع می‌کنم: راستی محبت از مرگ است و مردن اما جالب اینجاست که هدف چه باشد و که باشد .

 زمانی که هدف برای کسی مشخص و معین باشد و وقتی که هدفی والا و ارزشمند باشد راستی چه لذت‌بخش است در راه هدف و هدفی والا جان تسلیم نمودن و چه خوشبخت است کسی که در کوی جانان سپرد. آری، کدامی امواج پر تلاطم زندگی انسان را در پرتگاه سقوط و گاهی شخصی را در امواج خروشان زندگی انسان به‌سادگی به ساحل اقیانوس بیکران زندگی سوق می‌دهد و جالب اینجاست که به فرموده علی (علیه‌السلام) زندگی را در راحت خوردن و راحت خوابیدن خلاصه نمی‌کند و زندگی خوب وقتی معنی واقعی خود را پیدا می‌کند که هدف مقدس باشد و مرگ باشرافت را به زندگی ننگین ترجیح دهد و اما فرموده امام حسین (ع) این بود که آن‌چنان در دریای مرگ شنا کنید تا به ساحل پیروزی برسید، آری عزیزان هم اینک خیلی خوشحالم از اینکه توانستم در جبهه شرکت کنم و از خدا می‌خواهم که بودن یا مرگم را چنان نماید که توانسته باشم خدمتی به هدفم که جز رضایت حق نیست بنمایم، والا آن که به‌اصطلاح خودم وصیت می‌نویسم خیلی ناراحتم از اینکه نمی‌توانم تمام حرف‌هایم را به روی این کاغذ کم وسعت بگسترانم و اگر بخواهم وصیت بنویسم بایستی برای هر کسی را که با او برخورد داشته‌ام چندین ورق بنگارم. چون هرکسی را حرفی مخصوص دارم. اما چه کنم که این کار غیرممکن است و از قدیم‌الایام وضع چنین بود که همواره هیچ حرفی پایان نپذیرفته و چه‌بهتر که این حرف‌هایم بماند و باشد که این خاک آنها را تحمل کند و چقدر زیبا و باارزش است که باوجود بی‌ارزشی خاک چیزهای باارزش را پنهان می‌کند و خوشا به حالش که می‌تواند این همه درد و رنج را تحمل کند.

 زمانی که اسلام و میهن اسلامی‌مان احتیاج به خون داشته باشد این جا که هیچ گر صدها جان دیگر داشتم فدا می‌کردم و خلاصه حرفم اینکه وصیتی به‌تمامی امت شهیدپرور این است که راهی را که می‌خواهم بروم راه کسانی است که تمامی مردان حق و سروان خدا است و بپرهیزید از کارهایی که موجب خشم خدا می‌گردد و کاری را انجام دهید که موجب خشنودی قلب امام‌زمان گردد و عملاً مدافع و پشتیبان رزمندگان باشید چرا که اینان سربازان واقعی امام‌زمان‌اند و اما پدر و مادر عزیز و ارجمندم در صورت شهادتم البته هر چند که می‌دانم لیاقتش را ندارم ولی شنیده‌ام که گاهی انسان آن‌چنان رشد می‌کند که می‌تواند راه چندین ساله را در کمترین فرصت بپیماید و شاید که این افتخار عظیم نصیبم شود درهرحال از اینکه نتوانستم فرزند خوبی برایتان باشم خیلی‌خیلی پوزش می‌خواهم و طلب آمرزش می‌نمایم.

و همچنین از این که نتوانستم پدر و مادر گرامیم را در عروسیم ببینم و به آن شادمان گردانم، دوست ندارم که از این بابت ناراحتی به خود راه دهند و خوشحالی و خوشبختیم زمانی آغاز می‌شود که کار خیری انجام دهید و در مرگم گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید به یاد خاندان حسین بن علی (ع) گریه کنید که در صحرای کربلا کسی را نداشتند و اگر چنانچه جنازه‌ام به دستتان نرسیده باز هم ناراحت نباشید چون مانند بدن عریان و پاره‌پاره (حسین (ع)) در بیابان‌ها مانده است و اگر چنانچه افتخار عظیم شهادت نصیبم شد، مرا در کنار هم‌کلاسی‌ها و دیگر شهیدان راه حق در بهشت قاسم راز به خاک بسپارید و از همگی برادرانم و مخصوصاً خواهرم می‌خواهم که طرف‌دار حق باشند و باوجود داشتن بدی‌های زیادی که دارم و داشتم امیدوارم که مرا مورد عفو و بخشش قرار دهید. البته حرف زیاد است؛ ولی فرصت خیلی کم.

 ۳۰/۱۰/ ۱۳۶۶

 دوستدار همگی شما، غلامرضا عقیقی

 خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار

 خدایا، خدایا رزمندگان اسلام، نصرت عطا بفرما.

 انتهای خبر/ رحمانی

درباره نویسنده

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از