محمدحسن شیخ السلامی، صارم شیراوند، میلاد ادیب سرشکی
تحلیل گفتمانی آپارتاید در اسراییل
مقاله پیش رو با عبور از نظریات لیبرال و مارکسیستی، قصد دارد در پرتو تجزیه و تحلیل گفتمانی، ماهیت سیاست های آپارتایدی را در سال های 1948 تاکنون را در سرزمین های اشغالی بررسی کند.
چکیده
مقاله پیش رو با عبور از نظریات لیبرال و مارکسیستی، قصد دارد در پرتو تجزیه و تحلیل گفتمانی، ماهیت سیاست های آپارتایدی را در سال های 1948 تاکنون را در سرزمین های اشغالی بررسی کند. این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که روند مفصل بندی و شکل گیری گفتمان آپارتاید در اسراییل به چه صورت بوده است؟ فرضیه پژوهش عبارت است از اینکه گفتمان آپارتاید در اسراییل در زمان مفصلبندی خود، از هم ارزی و هویت سازی از طریق اتکا به دین یهود به عنوان یک ابزار برای دستیابی به مصالح سیاسی خود بهره جست. این گفتمان در پی ایجاد یک نظام معنایی جدید از طریق پیوند هویتهای مختلف در یک پروژه مشترک بوده است. بر این اساس نظم اجتماعی ایجاد شده از عناصر متفاوت و پراکنده تشکیل شده است. این عناصر متفاوت و پراکنده، متشکل از همان عناصر خارجی و نیروهای مهاجری هستند که در فلسطین سکنی گزیدند. در حقیقت صهیونیسم، هویت های شناور و عناصر رهاشده یهودی را با ایجاد مکانیزم های قدرت در جهت مشروعیتسازی و غیریت آفرینی برای تولید و ایجاد نظام معنایی و هویت در سرزمین های اشغالی منسجم کرده است.
کلیدواژگان: آپارتاید، گفتمان، هویت، تجزیه و تحلیل فضای گفتمانی و پساصهیونیسم
نویسندگان:
محمدحسن شیخ السلامی، صارم شیراوند، میلاد ادیب سرشکی
دو فصلنامه پژوهش سیاست نظری - شماره 17، بهار و تابستان 1394.
برای مشاهده کامل مقاله روی فایل مقابل کلیک کنید.