به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «عصراترک»،شهید محسن صفایی در آغازین روزهای بهار سال ۱۳۴۷ در خانوادهای مصفا به عطر معنویت در شهر بجنورد دیده به جهان گشود.
کودکی که شور و نشاط او تجلی بخش عشق بود و عرفان؛ زیرا او از همان ابتدای سنین خردسالی زمینه خودشناسی را در خود یافته بود تا در ایام نوجوانی، خدای خویش را بشناسد و در راه خشنودی او گام بر دارد. محسن در سن ۶ سالگی وارد دبستان شد.
او اوقات فراغت از تحصیل را علاوه بر پرداختن به فعالیتهای فرهنگی و ورزشی، درکارگاه برادرش کار میکرد.
مسجد حاج قنبر بجنورد که کانون فعالیتهای مذهبی محسن و دیگر دوستانش بود همیشه شاهد حضور محسن بود، زیرا او به هر طریقی که میشد سعی میکرد در راه خدا گام بردارد تا به بدین گونه ارادت خود را به ائمه اطهار ابراز کند.
شهید صفایی همواره با خواندن قرآن، سکوت لحظهها را میشکست و با ترنم آیات آسمانی، نوای دلانگیز کلام خدا را طنینانداز خانه میکرد.
محسن در ایام قبل از انقلاب با سن و سال اندکی که داشت، به خوبی رژیم سَـفاک را شناخته بود. او با مطالعه کتابهای مذهبی و دینی، پی به واقعیتهای موجود جامعه برده بود و به همین دلیل روح انقلابیش نیز به مانند دیگر جوانان ایرانی، به تلاطم افتاده بود و از این رو با راهنماییهای پدرش در تظاهرات مردم علیه رژیم شاه شرکت فعال داشت.
محسن معتقد بود که امام خمینی اگر بیاید مردم به دین و ایمان روی خواهند آورد و چهره شهر و میهن با پاک شدن از فساد، دوباره زیبا میشود.
در اوایل شروع جنگ با سن اندکش، داوطلب حضور در جبهه شد اما به خاطر سن و سال کمش از حضور او در جبهه ممانعت کردند.
محسن هر بار که در مراسم تشییع شهدا حضور مییافت، آرزو میکرد تا روزی نوبت او شود که در جبهه حضور پیدا کند. سرانجام با همین روحیات به همراه چند تن از دوستان خود از طریق جهاد سازندگی بجنورد، در سن ۱۸ سالگی موفق شد تا گام در جبهه نبرد بگذارد.
او در جبهه، لحظه وصال به معبود را در ثانیههای حضور جستجو میکرد تا اینکه در شب ۳۰ دیماه سال ۱۳۶۵ به علت اصابت ترکش بمبهای آتشین هواپیماهای دشمن برفراز آسمان قرارگاه نجف به آرزوی خود یعنی وصال معبود و شهادت رسید.
انتهای خبر/گ
0 نظر