
یادداشت؛
ازدواج مسیری برای رشد، آرامش و تعالی
ازدواج، فقط آغاز یک زندگی دونفره نیست؛ مسیری است برای رشد، آرامش و تعالی. در روزگار پیچیده امروز، بازگشت به الگوی ساده و الهی ازدواج علوی-فاطمی، میتواند چراغ راه جوانان باشد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «عصراترک»، مصیب علیزاده، امامجمعه شهرستان بام و صفیآباد در یادداشتی به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) نوشت: ثبت سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) بهعنوان روز ازدواج، نه صرفاً یک مناسبت تقویمی، بلکه تلاشی نمادین برای بازگرداندن مفهوم واقعی ازدواج به کانون افکار عمومی است.
پیوندی که در اوج سادگی، ژرفترین مفاهیم انسانی و الهی را در خود جایداده است، امروز بیش از هر زمان دیگری به الگو شدن نیاز دارد؛ الگویی برای نسلی که با تعارف، نمایش و توقع، به استقبال زندگی مشترک میرود، اما گاه بدون شناخت، تعهد و آمادگی، از میانه راه بازمیگردد.
ازدواج در منطق اسلامی و بر پایه آیات قرآن، نه فقط یک راهکار برای پاسخ به نیازهای طبیعی، بلکه مرحلهای از تکامل روح و روان انسان است. خداوند در سوره روم میفرماید: «و از نشانههای او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش بیابید و میانتان مودت و رحمت قرار داد».
این آیه، تعریف دقیقی از فلسفه ازدواج ارائه میدهد؛ «سکون»، «مودت» و «رحمت» سه ستون بنیادینی هستند که پیوند زناشویی را از یک قرارداد به یک رابطه متعالی انسانی ارتقا میدهند.
بااینحال، امروز در جامعه ما، این مفاهیم عمیق، گاه در هیاهوی تجملگرایی، نگاههای سطحی، ترحمهای مقطعی یا فشارهای روانی و اجتماعی به فراموشی سپرده شدهاند.
ازدواجی که باید نتیجه شناخت عمیق، همافزایی فکری و آمادگی برای یک زندگی جمعی باشد، گاهی صرفاً به ابزار فخرفروشی، فرار از خانواده، رهایی از تنهایی یا حتی کفاره اشتباهات گذشته تبدیل میشود.
برخی ازدواج میکنند تا از خانه فرار کنند، برخی به امید رهایی از تنهایی، و برخی دیگر با رؤیای رسیدن به طبقهای بالاتر یا نجات از فقر. اما پیوندی که بر پایه فرار، ترحم، یا توهم بنا شود، نهتنها مستحکم نخواهد بود، بلکه بهسرعت به کانون بحران تبدیل میشود.
حس ترحم شاید بتواند کسی را به سمت یک رابطه سوق دهد، اما هرگز نمیتواند دوام و پایداری آن را تضمین کند. همانطور که عشق کور، یا انتخاب بر پایه ثروت، زیبایی یا موقعیت اجتماعی هم در برابر آزمونهای واقعی زندگی دوام چندانی نمیآورد.
ازدواج سالم، محصول بلوغ روانی و اجتماعی هر دو طرف است. تا زمانی که فرد به شناخت واقعی از خود، نیازهایش، مسئولیتهای مشترک و دنیای پیرامون نرسیده باشد، ورود او به زندگی زناشویی بیشتر به یک ریسک میماند تا انتخابی آگاهانه.
از همین رو، بسیاری از ازدواجهایی که با هیجان شروع میشوند، بدون آنکه پایهای از درک متقابل داشته باشند، در کوتاهترین زمان ممکن دچار فرسودگی و اختلاف میشوند.
نباید فراموش کرد که ازدواج، جایی برای نمایش، اثبات برتری یا جبران گذشته نیست. زناشویی یعنی دو نفر که هیچ خویشاوندی قبلی ندارند، تصمیم میگیرند زندگیشان را به هم گره بزنند، رنج و شادی را شریک شوند، در سختیها تکیهگاه یکدیگر باشند و در مسیر رشد یکدیگر، نقشآفرین.
این پیوند اگر با نیت واقعی همراه باشد، میتواند عمیقترین شکل حمایت عاطفی، فکری و اخلاقی را به همراه داشته باشد.
یکی از بحرانهای پررنگ امروز، نادیده گرفتن نقش ازدواج در ساخت شخصیت اجتماعی و خانوادگی افراد است. وقتی ازدواج را صرفاً وسیلهای برای ارضای نیاز یا عبور از یک مرحله تلقی کنیم، بهسادگی از فلسفه آن فاصله گرفتهایم. به همین دلیل است که بسیاری از روابط مشترک، به دلیل نبود بنیانهای روانی، اقتصادی یا فکری، بهسرعت فرو میپاشند و به موجی از طلاق، سرخوردگی و بیاعتمادی دامن میزنند.
در مقابل، اگر نگاهی واقعی و مسئولانه به این موضوع داشته باشیم، میتوانیم بهدرستی ازدواج را ابزاری برای بازسازی اخلاق، مسئولیتپذیری و پیوند اجتماعی بدانیم.
الگوی علوی - فاطمی به ما نشان میدهد که با سادگی، صداقت، وفاداری و نیت الهی میتوان پیوندی را شکل داد که نهتنها خود دو انسان را آرام کند، بلکه الگویی برای فرزندان، اطرافیان و نسلهای بعدی باشد.
در نهایت، روز ازدواج، فرصتی برای تکرار مناسک نیست، بلکه زمان مناسبی است برای اندیشیدن به معنای واقعی زندگی مشترک، مرور انگیزهها و بازتعریف رابطهای که باید بر پایه مودت و آرامش شکل گیرد؛ نه بر پایه توقع و تظاهر. اگر جامعهای بخواهد از فروپاشی در امان بماند، باید ازدواج را جدی بگیرد؛ نه فقط در ظاهر که در عمق جان.
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!