
نهمین روز از جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران؛
ماجرای متفاوتترین پناهگاهها در دل جنگ!
در نهمین روز از جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران، زندگیهای معمولی بیش از هرچیز دستخوش تغییرات شدهاند؛ تغییراتی که البته بیش از هر چیز بیانگر زنده بودن فرهنگ عمومی جامعه حتی در روزهای بحران است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «عصراترک» به نقل از ایسنا، این روزها که اضطراب جنگ به واسطه حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به مناطق مسکونی شهرهای مختلف بر فضای اجتماعی سایه انداخته، یکی از چشمگیرترین واکنشهای فرهنگی جامعه، نه در خیابانها که درون خانهها اتفاق افتاده است. سکوتی که به ظاهر بر شهرها حاکم شده، در بسیاری از خانهها به صدای ریختن چای، بوی غذای خانگی و گفتگوی چند نسل در یک خانه تبدیل شده که نشان دهنده بازگشت به فرمهای قدیمی زندگی جمعی است.
با آغاز تهدیدهای امنیتی و دورکاری بخشی از نهادها و ادارات، بسیاری از خانوادهها تصمیم گرفتند به خانهی مادری، ویلای خانوادگی یا روستای اجدادی پناه ببرند. رفتنی که البته از ترس نبود و بیشتر از جنس بازگشت بود؛ بازگشت به مکانی که پیشتر هم در بحرانها معنا پیدا میکرد. خانههایی که سالها به واسطه سر و سامان گرفتن بچهها و رفتنِ هر کدام سر خانه و زندگی خود، ساکت بودند و معمولا در ایام نوروز یا شادی و عزا شلوغ میشدند؛ اینبار در سایه جنگ دوباره شلوغ شده و به پناهگاهی معنوی برای هر یک از اعضای فامیل تبدیل شدند. مادرانی که مدتها تنها غذا میخوردند، حالا برای چند نسل غذا میپزند. سفرهای که سالها کوچک شده بود، بزرگ شده و دورش دوباره پر شده از صدا، دست و دوره کردن خاطرات خوش گذشته.
شامهای دستهجمعی، بازیهای خانوادگی، تماشای دستهجمعی سریالها و حتی مرور آلبوم عکسهای قدیمی همه کارهاییاند که اغلب به واسطه شلوغی زندگی روزمره فراموش شده بودند، اما حالا با قدرتی تازه در خانه مادربزرگ یا ویلاهای اجارهای، زیر سایه جنگ تحمیلی رونق گرفتهاند.
مهمانی بدون مناسبت
یکی دیگر از نشانههای واضح این بازگشت فرهنگی، افزایش تماسها و دیدارهای خانوادگی و دوستانه بدون مناسبت رسمی یا دعوت قبلی است. افرادی هم که در شهر خودشان ماندهاند، در این روزها نه برای جشن یا سوگواری، بلکه برای باهم بودنِ بیشتر به هم سر میزنند.
بعضی دیدارها از سرِ پناه گرفتن است، بعضی دیگر از سر دلتنگی و برخی فقط چون زمان بیشتری در اختیار است. مهمانیهایی شکل گرفتهاند که نه لباس رسمی میخواهند، نه شام مفصل؛ مهمانیهایی که دلت را گرم و چایات را سرد میکند!
یک خانهنشینی متفاوت
اگرچه دسترسی به اینترنت بینالمللی در بیشتر نقاط ایران قطع شده و همین امر هم دسترسی به اخبار لحظهای جنگ را با دشواری همراه کرده است اما در سمت مقابل این اتفاق نهتنها باعث گسست اجتماعی نشده، بلکه به شکلی غیرمنتظره، فرصت شکلگیری ارتباطهای مستقیمتر و پررنگتر را فراهم کرده است. در غیاب شبکههای اجتماعی، گفتوگوی چهرهبهچهره دوباره در حال زنده شدن است.
در دوران همهگیری کرونا هم اگرچه خانهنشینی گسترده بود، اما اغلب با انزوای فیزیکی و عاطفی همراه بود. دیدارها ممنوع و تماسها مجازی بود. اما اینبار، در این بحران جدید، وضعیت متفاوت است. خانوادهها در خانه ماندهاند اما کنار هم هستند. آدمهایی که پیشتر به خاطر مشغلههای مختلف به سختی کنار هم جمع میشدند، حالا بهسادگی کنار هم شام میخورند. شاید چون تهدید بیرونی، نوعی نیاز درونی برای بودن کنار یکدیگر ایجاد کرده.
سنت به مثابه پناهگاه فرهنگی
از سوی دیگر نباید فراموش کنیم که جامعه ما همواره میان اشکال مدرن زیستن و سنتهای ارتباطی بومی در نوسان بوده اما در بسیاری از بحرانها، سنت به مثابه پناهگاه فرهنگی فعال شده است. از سفرههای ساده و بیتکلف تا بازگشت نقش مادربزرگ به مرکز ارتباطات خانوادگی، همه نشانههایی از احیای فرمهایی از زندگی هستند که کمتر در برنامهریزی مدرن جایی دارند. بازگشتی که لزوماً قرار نیست نوستالژیک باشد، بلکه کنشی فرهنگی در برابر بحران محسوب میشود. مردم تصمیم میگیرند که در نبود قطعیتِ بیرونی، به ساختارهای آشنای درونی تکیه کنند. مهمانی بدون مناسبت، شام بدون دعوت و... همه شکلهایی از مقاومت نرم فرهنگیاند که در دل تهدید زاده میشوند.
فرهنگ عمومی؛ زندهتر از همیشه
اگرچه تهدیدهای امنیتی ممکن است خیابانها را خلوتتر و ارتباطات رسمی را کندتر کرده باشند اما فرهنگ عمومی ایران واکنشی دیگر نشان داده است که شامل گرم شدن خانهها، فعال شدن سنتها و زنده ماندن ارتباطات میان مردم است. درواقع شاید بحرانها قادر باشند برنامهها را به هم بریزند، اما نمیتوانند پیوندهای فرهنگی را از میان ببرند، بهویژه در جامعهای که اشکالِ زیستن جمعی هرچند پنهان و پراکنده، اما هنوز در آن دیده میشود.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!