شاغلام خوش حساب !!!
پس از گذشت قریب یک سال به طور اتفاقی درمحل پای توپ سینه به سینه ی حبیب آقا متوقف شد.رنگ ازرخ شاغلام پرید ونشئه برباد شد !!
حبیب آقا : کئشه !خجالت چکمینگ خلقنگ پوله نه بئرمینگ !؟
غلام که در بد مخمصه ای گیر افتاده بود ،به سختی آب دهانش را قورت داد وبا لختی درنگ ،به خودش آمده وبا صلابت گفت:های خلق !؟ های پول !؟ من کمنگ پوله نه ییده رم که سن دوم که اولنگ !؟