به گزارش عصراترک، خانواده شاكري، خانواده مستعضف ولي مذهبي بود. ابوالفضل، تحصيلات خود را تا سوم متوسطهي نظام قديم ادامه داد و به علت عدم توانايي مالي خانواده به ناچار ترك تحصيل كرد و مشغول كارگري شد.
در جريانات مربوط به انقلاب، نقش عمده داشت و در تظاهرات و راهپيماييهاي گوناگوني شركت داشت و در بدو انقلاب، در نهاد كميتهي انقلاب اسلامي قرار گرفت، و در مبارزه با ضد انقلابيها و طاغوتيان، نقش عمدهاي را به دوش گرفت.
با تشكيل بسيج به آن نهاد پيوست و بعد از مدتي به عنوان مسئول آموزش نظامي شروع به فعاليت کرد.
با آغاز جنگ تحميلي، وارد سپاه پاسداران شد و به عضويت رسمي آن در خدمات ارزندهاي را در جبهه و پشت جبهه ارائه کرد. چندين بار به جبهه اعزام شد و يك بار از ناحيه پا مجروح شد.
آخرين اعزام او به جبهه، تاريخ بیست و چهارم اسفند سال ۶۳ بود كه در عمليات بدر، در منطقه عملياتي هور در حالي كه فرماندهي گردان را به عهده داشت، بر اثر اصابت تركش به ناحيهي گردن، به سرش همچون حضرت ابوالفضل (ع) قطع شد و به ديدار حق شتافت.
چهره ابوالفضل هميشه در خاطرهها باقي مانده است. او يك پاسدار مخلص به تمام معنا بود. علاقه ي زيادي به مسائل مذهبي و مراسم سوگواري سالار شهيدان حسين بن علي (ع) داشت.
اطلاعات و آگاهيهايش از مسائل نظامي، بسيار بالا بود. به همين دليل خيلي سريع به عنوان يك فرمانده گردان موفق، در جنگ مطرح شد.
فرازهايي از وصيت نامه شهيد:
پشت سر روحانيت با قدم هايي محكم و استوار حركت كنيد.
سعي كنيد كه شهيد از دنيا برويد. چرا كه شهيد نظر مي كند به وجه الله .
شهادت رمزي است بين عاشق و معشوق.
انتهای پیام/گ