سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۵/۱۴/۲۰۲۴

آیا تمایل دارید در کانال عصر عضو شوید؟

سرویس پیشنهاد سردبیر | کد خبر: ۵۰۲۵۵
تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۸/۲۴ - ساعت ۱۴:۵۹
در گفتگو با شاعر و نویسنده خراسان شمالی مطرح شد:

ثبت لحظه ها ما را از درک لحظه دور می کند/کتاب های غیر علمی و غیرتخصصی در استان چاپ شده است/تعصبم به کرمانجی آگاهانه است

حسن روشان در سال 1355 در روستای قزل قان از توابع شهرستان بجنورد به دنیا آمد وی تاکنون چندین کتاب شعر به زبان فارسی و کرمانجی به چاپ رسانده است .او دبیر ادبیات فارسی، استاد دانشگاه و دانشجوی دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی است.
خبرنگار اترک نیوز به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی به سراغ این فعال حوزه کتاب رفته و گفتو گویی با وی داشته است که در ادامه می خوانید:
 
در چه حوزه هایی مشغول به فعالیت هستید؟
در سه حوزه به صورت تخصصی کار می کنم و مهمترین جایزه های ادبی ایران را در حوزه شعر برنده شدم ،شعر فارسی من برنده  جایزه بین المللی شعر فجر شده و در سال 90سرو بلورین جشنواره فجر را بخاطر کتاب "لیلانه ها" دریافت کردم.
در شعر کرمانجی هم  کتاب "چیکسا" را چاپ کردم و یک کتاب هم درحال چاپ دارم . در این بخش پرداختم بیشتر به بحث فرهنگ عامه این قوم است .خودم کرمانج زبان هستم و وقتی می بینم فرهنگ فولکلور ما از بین می رود چاره ای نیست که به سمتش برویم.
 
چطور شد به این سمت رفتید؟
یکی از معلمانم به نام آقای حق بین باعث شد که به سمت ادبیات برویم . بین انتخاب تاریخ ،حقوق و ادبیات مردد بودم که ایشان تشویق کردند تا  رشته ادبیات را انتخاب کنم و اکنون هم یکی از تنش های فکری من بعد از ادبیات تاریخ است . در گذشته ساختار زندگی ها خیلی زیاد دچار تغییر نمی شد اما در سی، چهل سال اخیر فرهنگ مدنی و شهر نشینی ناگهان عوض شد و ما نسل چند دهه گذشته همچون پلی بین فرهنگ چند هزار ساله و فرزندانمان که فرهنگشان دچار دگرگونی شده است ، قرار گرفته ایم و باید این فرهنگ غنی گذشته را انتقال دهیم و معتقدم اگر جاهای شکسته این پل تقویت نشود این فرهنگ همین جا می ماند و به آن ور نمی رسد ودر بیست، سی سال آینده باید در موزه ها دنبال فرهنگ گذشته یمان بگردیم . 
 
 
اولین شعرتان را در چه سالی سرودید؟
اولین شعرم را سال اول یا دوم دبیرستان گفتم و برای معلمم هم خواندم، الان به شعرهایی که آن زمان سرودم، فکر می کنم خنده ام می گیرد. آن زمان دو هم اتاقی در مدرسه راهنمایی باهنر داشتم که دوره متوسطه در دبیرستان همت هم با هم بودیم و این ها شعر های من را گوش می دادند برای معلمم که می بردم ایشان هم تشویق می کرد .
 از سال 69  تا سال 77 که شروع کردم به شعرسرایی دو سه دفتر شعر داشتم یک مجموعه شعر هم از طریق دوستان به دستم رسید اما زمانی فضای شعر در شهرهای بزرگ از جمله تهران را با شعرم مقایسه کردم خیلی متفاوت از شعر من بودند زبانشان خیلی بروز بود، خیلی حس ناامیدی بهم دست داد .
 سال اول معلمی ام در روستای نوده در سال 74 دفترهای شعر را سوزاندم از آن به بعد خیلی از معلم ها شعری هایی از من بیان می کنند که کلا فراموش کرده ام.در نوشتن انسان بی نظمی هستم . در لحظه ای که شعر می گویم فقط دغدغه سرودن دارم دغدغه ثبت ندارم چراکه حس می کنم گاهی ثبت لحظه ها ما را از درک لحظه ها دور می کند و اینکه ثبت کردن انسان را درگیر گذشته می کند. 
 
چه  چیزی باعث پویایی مداوم شما شده است ؟ 
فکر کردن و خواندن ایده های جدید ، به عنوان مثال درک امروز من از حافظ با درک دیروز من متفاوت است . وقتی من تاریخ یا فلسفه می خوانم و بعد که شعر می خوانم نگاه من متفاوت می شود آسیبی که هم اکنون وجود دارد این است که کسی که ادبیات می خواند فقط ادبیات خوانده است در حالی که اگر تاریخ، فرهنگ ،اجتماع فضای سیاسی، عصر شاعر درست بررسی شود نگاهش متفاوت خواهد بود.
بلا استثنا شعری که شان صدور نداشته باشه ندارم، صرف قافیه جور کردن شعر نمی گویم و برای همین با شعر هایم ارتباط حسی برقرار می کنم  و وقتی می بینم کسی شعرم را می خواند حس خوبی به من دست می دهد وقتی شعرهایم در کوه های هزار مسجد و زمزمه می شود به من انرژی می دهدو  کتاب "چیکسا" در زبان کرمانجی یک استثنا هست چراکه  در سرودن این اشعار دغدغه خاصی داشتم . 
 
چطور شد تصمیم به سرودن شعر به زبان کرمانجی گرفتید؟
من تا سال اول ابتدایی یک کلمه فارسی بلد نبودم، زبان مادری من کرمانجی هست و با  شعری که به زبان مادری می گویم ارتباط خاصی دارم . یادم می آید سال اول دبستان با دانش آموزان کلاس پنجم در یک کلاس بودیم یکی از بچه های پنجم شیطنت کرد گفت "روشان"  شیطنت کرده .من هم متوجه نبودم و معلم گفت روشان کیه همان دانش آموز گفت بلند شو بگو منم ، بلند شدم فارسی متوجه نمی شدم به فارسی گفت تو فحش دادی؟ دوباره همان دانشآموز گفت : بگو بله .
معلم گفت: بیا اینجا و دو تا ترکه زد به پشت دستم . دو سه روز بعد یکی از بچه های کلاس چهارم من را دید و به من علت کتک خوردنم را گفت. زبان فارسی زبان مادری من نیست . 
من بهترین غزل ها رو به زبان فارسی می گویم ولی حس و حال زبان کرمانجی برایم بیشتر است چون زبان مادری ام است.
 
آیا این تعصب شما به زبان کرمانجی برایتان مشکل ساز نشده است؟
تعصب همراه با آگاهی را می پسندم، خیلی ها گفته اند فلانی متعصب است. اما اگر یکی دلیل بیاورد که من متعصب کورکورانه هستم، قبول دارم اما وقتی من ساختار زبانی کردی را می شناسم با تعصب می گویم من این زبان دوست دارم. و کتاب "چیکسا" را به زبان کرمانجی در سال 81 سرودم  که در سال 89 به چاپ رسید.
فرهنگ ، ثروت این مملکت است و من به عنوان یک کرمانج یک قسمت از فرهنگ کرمانجی را کشف کرده و معرفی می کنم.در دنیا به زبان به عنوان یک میراث بشری نگاه می کنند اما امروز ما یک نگاه نادرست به این موضوع داریم.
 
ارتباط صدا و سیما استان را با اهالی فرهنگ چگونه می بینید؟
صداسیما خراسان شمالی با اهالی فرهنگی جامعه ارتباطی که باید داشته باشد را ندارد . هنوز احساس نیاز نکرده اند که به سمت هنرمندان ما بیایند و به عنوان مشاور از این هنرمندان استفاده کنند . یک بار نشده است که از من بپرسند راهکار شما برای برنامه کرمانجی چیست و یا آسیب شناسی شما چیست؟ بیشتر به شکل کالا ی مصرفی نگاه شده است.  5 دقیقه مصاحبه می کنند تا برنامه پر بشود یک استفاده مصرفی ا، استفاده راهبردی نیست و با پژوهشگران فرهنگ عامه ما ارتباطی شکل نگرفته است .
 
 
زمینه انتشار و حمایت از کتاب و نویسنده را در استان چگونه ارزیابی می کنید؟
زمینه برای تولید کتاب زمینه خوبی است زمینه تولید فراهم است و امکان تولید جای بحث دارد.مقوله کتاب نه تنها در استان ما بلکه در کل کشور با یک بحران  مواجه است این بحران را می توان از چند منظر نگاه کرد یک بحران ، بحران مخاطب است، یک بحث، بحران نشر و یک بحث بحران سیاست های حاکم در حوزه فرهنگ از جمله نشر کتاب است .
 بحث دیگر در کنار مخاطب، بحث تخاطب است یعنی بعضی از نویسندگان ما در بعضی شاخه های هنری به گونه ای حرف می زنند که مخاطبشان متوجه قضیه نیست و نمی تواند با کتاب ارتباط برقرار کند. 
این نکته که گفته می شود مخاطب نیست، درست است اما باید دلایل این بحران واکاوی شود چراکه نبود مخاطب خود دلایل متعددی دارد یکی از این دلایل رسانه ها هستند که به جای کتاب در سبد اقتصادی خانوار قرار گرفته اند و جا را برای کتاب تنگ کرده اند. و از این طریق گردش یک سری اطلاعات مصرفی که زود از بین می روند در جامعه زیاد شده و جایگزین اطلاعاتی که باید از طریق کتاب در وجود مخاطب، نهادینه شود، شده اند.
 در شرایط امروز جامعه، هر کدام از ما از دانش آموز گرفته تا معلم، استاد و یا حتی بازاری حداقل سه یا چهار ساعت در فضای مجازی وقت تلف می کنیم و که تفکر زیادی هم صورت نمی گیرد ولی بیست دقیقه کتاب نمی خوانیم .
توصیه من در کلاس به دانش آموزان این است که حتما یک کتاب غیر درسی همراه داشته باشید چراکه اگر شما روزی بیست دقیقه کتاب بخوانید حتی اگر تندخوان هم نباشید در هر دقیقه یک صفحه خوانده می شود در یک هفته بیش از دویست صفحه می خوانید که اگر بطور کلی در یک سال حساب کنیم سالی 50کتاب خوانده می شود و اگر این کتاب ها در یک تخصص خاص باشد بعد ده سال این فرد 500کتاب خوانده است و برای خودش یک نظریه پرداز می شود . 
یکی دیگر از دلایل کاهش مخاطبان کتاب ها، بحران های اقتصادی و همین رسانه های مجازی هستند. در فیلم های سینمایی به ندرت می بینیم قهرمان فیلم مشغول کتاب خواندن است، در بین تمام مسابقاتی که تلویزیون پخش می شود کمتر پیش می آید مربوط به کتابخوانی باشد. الان می بینیم کتابی که باید ابزار اصلی ما فرهنگیان و یا آموزش  و پرورش باشد، نیست.
در خراسان شمالی این بحران ها شدید تر است . زمانی ما از فضای کتاب و کتابخانه و سرانه مطالعه آخرین رتبه کشور بودیم  وقتی که فرهنگ کتابخوانی از بین برود روی فرهنگ نشر هم تاثیر می گذارد، در حال حاضر شاهدیم که تیراژ کتاب به پانصد یا هزار عدد  می رسد و این فاجعه است.
مولفان کتاب بجز مولفان کتاب های دانشگاهی که دانشجویان مجبور به تهیه کتاب های آنان هستند، می داند که هزینه های زندگیشان را نمی توانند از طریق نویسندگی تامین کنند، به جرات می توانم بگویم نویسندگانی که در ایران از طریق کتاب زندگی می چرخانند خیلی کم هستند .
 در حوزه شعر و رمان که تحصص من هم هست رمان نویسانی که از این طریق زندگی می گذرانند به 50نفر نمی رسند و این فاجعه است وقتی در ایران شاعر و نویسنده نمی تواند از این طریق زندگی کند، خواه و ناخواه شاعری و نویسندگی کار جنبی و انتزاعی زندگی شاعر می شود.
بحث دیگر بحران نشر است چرا که سیستم نشر در کشور بیمار است و عملا ناشران ما تبدیل به بنگاه چاپ شده اند . یک ناشر بعد از اینکه کتاب را چاپ می کند با نویسنده تماس می گیرد که اگر کتاب را از چاپخانه خارج نکند به خاطر کمبود جا کتاب ها را در خیابان می گذارد.
  و اینکه متاسفانه ناشران ما سیستم پخش قوی نیز ندارند و اینکه چاپ کتاب به صورت تخصصی انجام نمی شود. تنها ملاک نشر کتاب در نداشتن مطالب سیاسی و غیر اخلاقی خلاصه شده است  واین باعث شده پرت ترین نوشته ها به اسم شعر چاپ می شود.
 اگر چاپ و انتشار کتاب تخصصی بررسی شود انتشار کتاب های بی کیفیت صورت نمی گیرد و در این بین هم کتاب های خوب از بین نمی روند .
 
بنظر شما حمایت  مسئولان از حوزه چاپ و نشر کتاب چگونه است؟
 مسئولین وزارت ارشاد خبر از چاپ چند هزار جلد کتاب در سال را مطرح می کنند  که بیشتر این کتاب ها فال بینی و آشپزی است.
در حوزه شعر و رمان خیلی فاجعه است ، دریچه چاپ باز گذاشته شده است و خط قرمز ها هم محدود به ساختار شده اند و این باعث شده تا محتواهایی در کتاب ها چاپ شوند که گاهی مسمومیت ذهنی ایجاد می کند. باید ممیزی های به این توجه داشته باشند که چه محتوایی وارد بازار می کنند و همانطور که به مواد غذایی موجود در بازار نظارت می شود بر کالای های فرهنگی که می تواند مسمومیت ذهنی ایجاد کند نیز نظارت شود.
 
وضعیت نشر استان را چگونه ارزیابی می کنید؟
در استان مقوله نشر ضعیف است و درست تر اینکه مقوله ای بنام  نشر نداریم . اینجا اسمش انتشارات است ولی در عمل چیزی منشتر نمی کنند، انتشاراتی های استان تبدیل به واسطه بین نویسنده و ناشران مشهد  و یا تهران شده اند. و با پولی اضافه ای که از نویسنده می گیرند سفارش انتشار به آن انتشاراتی ها را می دهند که اگر خود نویسنده مستقیم به انتشاراتی های این مراکز مراجعه کند هزینه کمتری را متحمل می شود.
کارهایی که الان در شهرستان هایی چون شیروان، اسفراین و بجنورد چاپ شده از نظر طراحی و صفحه بندی ضعیف است که این آثار یک نوع آسیب است. نهاد فرهنگی ماباید هم نظارت بر چاپ را افزایش دهند و بعد از چاپ نیز از نویسنده حمایت کنند.
 
کتاب های تولید شده در استان در چه سطحی هستند؟
کتاب هایی در استان تولید شده که هم غیر علمی و هم غیر تخصصی است . البته اکثر کتاب ها در بخش فرهنگ عامه است که اگر قرار است کتابی در زمینه فرهنگ های مختلف تاتی، ترکمنی،کرمانجی چاپ شود برای ممیزی باید چهار تا متخصص بررسی کنند. چراکه با تاریخ مردم نمی توان شوخی کرد. نباید در بیان تاریخ بر حسب سلیقه از برخی آدم ها نام برد و از برخی اسم نبرد در همین استان خودمان از یک دزد سر گردنه بگیر که به نوامیس مردم احترام نمی گذاشته رمانی نوشته شده و او را تا حد یک شخصیت ملی بالا برده است و این یک آسیب جدی است ما برای مردم اسطوره و شخصیت می سازیم .اگر در مقوله تاریخ و فرهنگ عامه وارد می شویم باید کارشناس این حوزه نظر بدهند در استان حتی ممیزی هم نداریم .
ممیزی کتاب هایی که در استان چاپ می شود در تهران، مشهد، اصفهان و یا شیراز است در حالی که کسی که در این شهرها زندگی می کند آیا با فرهنگ تاتی و ترکمنی ما آشناست؟ 
 
چه راهکارهایی در راستای بهبود وضعیت چاپ و انتشار کتاب پیشنهاد می دهید؟
باید متولیان ما در بحث فرهنگ ، چاپ ،نشر، خرید و معرفی کتاب مشارکت کنند. به عنوان مثال کاری که شهرداری انجام داد و عکس کتاب های که نویسندگان استانی نوشته بودند را روی یکی از دیوارهای شهر کشید یک حرکت ارزنده بود و سبب آشنایی مردم حداقل با همین تعداد کم نویسندگان استان شد.
 صدا و سیما و شهرداری می توانند سهم بیشتری در اشاعه فرهنگ کتاب داشته باشند مثلا یکی از بیلبورد ها در زمینه معرفی کتاب باشد . 
آموزش و پرورش خیلی می تواند در مقوله کتاب کمک کند و با خریدن کتاب برای هر مدرسه بیش از هزار جلد کتاب خریداری می شود .
دست نویسنده ما به رانت های کشوری نمی رسد و باید از داخل استان حمایت شود. می توان در کنار برگزاری نمایشگاه های فرهنگی که توسط میراث فرهنگی بازگشایی می شود یک غرفه کتاب هم گذاشت .
موازی کاری یکی دیگر از آسیب های کارهای فرهنگی استان است مثلا کتابخانه ها شب شعر دارند شهرداری یک زمانی داشت حوزه هنری دو سه تا انجمن ادبی دارد و اداره ارشاد دو،سه انجمن ادبی دارد در حالی که واقعا ما این همه انجمن نیاز نداریم .
اگر به صورت جزیره ای و منفرد عمل نشود و بودجه به یک مرکز اختصاص داده شود تا در این زمینه تخصصی کار کنند یا دو تا انجمن شعر داشته باشیم و چهل یا پنچاه نفر داشته باشند بهتر از شرایط کنونی است که 10 تا انجمن داشته باشیم که هر کدام چهار پنج نفر فعال داشته باشد . گاهی خودخواهی ما هنرمندان هم تاثیرگذار است بطوری که گاهی می گوئیم اگر باید من مسئول انجمن باشم اگر نشدم بروم یک جایی را پیدا کنم و مسئول انجمن شوم .  
انتهای پیام/
 
خوانندگان محترم سایت خبری تحلیلی عصر اترک، شما می‌توانید سوژه های خود را به برای ما ارسال کنید تا پس از تأیید با نام شما در سایت و کانال عصراترک درج شود.

شماره تماس با سایت خبری تحلیلی عصر اترک:

058-32230729 - 058-32288068

ارتباط با سردبیر سایت در پیام رسان تلگرام

ارتباط با سردبیر سایت در پیام رسان سروش

آدرس پست الکترونیکی: info@atraknews.com


نظرات شما
علیرضا | 1394/09/02
0
1
جناب دکتر روشان، درود بر شما و همت والایتان که همیشه افتخار آفرینید.
نام :
ایمیل
نظر
سیامک | 1399/11/11
0
0
باسلام و درود فراوان به محضر دکتر عزیزمان حسن روشان بزرگ و دلسوز ، از اینکه دلسوز فرهنگ غنی کورمانج هستید سپاس میگویم ، من شاید اگر ده بار این منظومه ارزشمند چیکسای را گوش داده باشم به جرات هشت بار گریه ام گرفته و گریه کردم ، این حرف دل من بود ، امیدوارم تنتان همیشه سالم ، و حمایت حداقل کورمانج ها از شما و کارهای شما روز بروز بیشتر و قابل احساس باشد ، آمین
نام :
ایمیل
نظر
با تشکر
نظر شما ثبت و پس از بررسی انتشار میابد.
ارسال نظر
نام :
ایمیل
نظر
پایگاه خبری تحلیلی عصر اترک