فرودگاه بجنورد امروز میزبان حاجیانی است که از سفر خانه خدا برگشته اند امروز حال و هوای بجنورد، حال دیگری است حالی که تاکنون هیچ وقت تجربه نکرده امروز اینجا حاجی می آید اما نه با حالی که رفته بود.
به گزارش
اترک نیوز، صدای شیون ،آه و ناله فضای فرودگاه بجنورد را پر کرده است ، قلبم به لرزه در می آید ، پای رفتن ندارم در مکانی که ایستاده ام میخکوب شده ام، نمی دانم چه بگویم، قلم یاریم نمی کند تا چیزهایی را که می بینم ، بنویسم برگه هایم سفید مانده فقط خیره شده ام به نگاه هایی که پر از اشک است و بی اختیار اشک می ریزند.
زائری که همسرش را در منا جا گذاشته است شیون کنان می آید وقتی در جمع آشنایان قرار می گیرد بدجوری بغضش از نامردی سعودی ها می ترکد عربستان را قتلگاه شوهرش می داند، می گوید آنچه دلش را می سوزاند تشنه مردن همسرش است.
ناخودآگاه نگاهم به گوشه دیگری از فرودگاه می رود و به مادری که با داغ از دست دادن پسر برگشته می افتد مادر، مدام آل سعود را نفرین می کند، مادر مدام می گوید به عربستان نروید، آنجا حجاج ما را عمدا کشتند.
حاجی دیگری که همراهانش را از دست داده مانند ابر بهاری اشک می ریزد، حاجی توان صحبت کردن ندارد، او می گوید حاجی ها تشنه شهید شدند.
امروز مراسم استقبال است همه آمده اند امروزامام جمعه ، استاندار مسئولان نظامی و انتظامی ، مدیران کل دستگاه های اجرایی، اعضای شورای شهر و شهردار، همه و همه آمده اند تا تسکینی باشند بر داغ دل حاجیان.
حاجیان داغدار در اوج عزت و احترام توسط عالیترین مقامات استانی مورد استقبال قرار گرفتند و استاندار به حاجیان قول داد دولت پیگیر حقوق آنان است.
در همین حال و هوا هستیم که جوانی سیاه پوش از هواپیمای حامل زائران پیاده می شود، عده ای هم به سوی او می روند گویا مراسم استقبال دیگری هم امروز قرار است برگزار شود.
مراسم استقبال از شهاب براتی ، ورزشکار خراسان شمالی که در مسابقات کاراته جهان در کشور ژاپن مدال طلا کسب کرده است.
این مراسم هم در نوع خودش بی سابقه است، قهرمان براتی اخلاق ورزشکاری را به نهایت می رساند و برای همدردی با خانواده جانباختگان حادثه غم بار منا، مدالش را تقدیم می کند به زائران جانباخته و خانواده های آنان تا تسلی باشد بر غم بزرگی که بر قلبشان نشسته است.
امروز اینجا کسی نیست که بغضش نشکند و چشمش خیس نشود. این داغ با هیچ غرامتی با هیچ عذرخواهی و با هیچ پیام تسلیتی آرام نمیگیرد.
بغضهایشان تمام نمیشود، وقتی روایت میکنند که همسفرانشان احرامبسته چه مظلومانه میان دست و پا زدنها خفه شدند و بیصدا، جان دادند و ساعتها طول کشید تا پیکرهای سیاه شدهشان زیر آفتاب سوزان عربستان جمع شود و روزها طول کشید تا هویتشان شناخته شود و ساعتها طول کشید تا اجازه دهند جسم پاک و بیگناهشان را به ایران بازگردانند و حال چه روزها باید انتظار کشید تا غمی که نابخردی انسان عاملاش بود، با همان منطق بشری توجیه شود.
انتهای پیام/