شهید ارسلان حبیبنژاد فرزند بهمن و محترم ساعدی در دوم مهرماه سال ۱۳۴۷ در روستای چشمه خان از توابع شهرستان بجنورد به دنیا آمد و در دوازدهم دیماه سال ۱۳۷۰ در پاسگاهی گذری گزیک در درگیری با اشرار به شهادت رسید.
به گزارش عصراترک، شهید ارسلان حبیبنژاد، اولینبار در سن ۱۹ سالگی و برای خدمت نظاموظیفه به جبهه اعزام شد و سمت معاون فرماندهی پاسگاههای گذری گزیک را بر عهده داشت که سرانجام نیز با اصابت گلوله اشرار در همین منطقه به شهادت رسید و گلزار شهدای معصوم زاده بجنورد تدفین شد.
بهمن پدر شهید ارسلان حبیبنژاد گفت: ارسلان روز سوم تولدش دچار سرماخوردگی شدید شد و ما آن زمان در روستای چشمه خان واقع در ۱۳۰ کیلومتری بجنورد ساکن بودیم، ناچار شدیم برای شهید به شهر بجنورد برویم کنار جاده منتظر وسیله نقلیه بودیم درحالیکه برف شدید میبارید به قهوهخانه کوچکی که کنار جاده قرار داشت رفتیم لحظاتی بعد اتومبیلی توقف کرد و چند نفر از سرنشینان آن وارد قهوهخانه شدند و یکی از آنها متوجه نالههای شهید شد و گفت: من دکتر هستم و بلافاصله کیفدستی پزشکی خود را از داخل ماشین آورد و مشغول معاینه شهید شد و آمپولی به ایشان تزریق کرد و پس از اینکه مقداری دارو دستورات لازم را دادند از ما خواستند که به خانه برگردیم و من آن لحظات و دقایقی را که منجر به بهبودی شهید شد هرگز فراموش نمیکنم.
در محیط پاک و سالم روستا تحت آموزش مادر گرامیاش تربیت و پرورش مییافت که دارای مدرک تحصیلی هشتم نظام قدیم بود و به طور داوطلب به آموزش تعدادی از دانشآموزان روستا میپرداخت رابطهاش با معلمین خوب بود اوقات فراغتش را با بچهها بازی میکرد تلویزیون تماشا میکرد کتابهای پلیسی و غیردرسی مطالعه میکرد.
جنگ را تحمیل به ایران میدانست و دفاع از آن را وظیفه مقدس قلمداد میکرد شهید بعد از اینکه دیپلم خود را گرفت بلافاصله خدمت سربازی خود را در جبهه گذراند،
شهید حبیبنژاد اظهار میکرد که جنگ به ما تحمیل شده و جوانان این آبوخاک باید مردانه از حیثیت اسلام و انقلاب دفاع کنند .
وی در دوازدهم دیماه سال ۱۳۷۰ بهاتفاق چند تن از سربازان خویش عازم سرکشی پاسگاهی موردنظر بودند که به طور ناجوانمردانه گرفتار کمین اشرار شده و پس از درگیری و مبارزه تا آخرین مرحله با اصابت چهار گلوله به پیکر پاک ایشان بهاتفاق دو تن از سربازان دلاورشان به فیض شهادت نائل شدند.
چون شهید به مدت بسیار کوتاهی خدمت کرده بود، خبر شهادتش برای خانواده، فامیل و وابستگان بسیار غیرمنتظره و تکاندهنده بود؛ زیرا شهید هیچگونه اطلاعی در مورد وضعیت منطقه محل خدمتش به ما نداده بود و ما هیچ شناختی نسبت به موقعیت آنجا نداشتم.
آنچه که مسلم است شهادت وی مایه افتخار و سربلندی بنده و خانواده شد در حقیقت شایسته چنین فرزندی دلاور و مؤمن و صالحی، نوشیدن شربت شهادت بود.
انتهای خبر/گ