پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا «بدن» و شناخت آثار و احوال آن، در شناخت انسان و ترسیم هویت او به اندازه «نفس» شایسته توجه و اهتمام است و آیا در انسان شناسی فیلسوفی چون ابن سینا می توان بابی مبتنی بر اهمیت تبیین مسائل مرتبط با «بدن» گشود؟
چکیده
از منظر حکمت، وجود انسانی حاصل پیوندی عمیق میان نفس و بدن است و این دو، در کنار یکدیگر هویت انسان را رقم می زنند. در دوگانه نفس و بدن، نفس جایگاهی به مراتب رفیع تر به خود اختصاص داده و عموم حکمای مسلمان ازجمله ابنسینا در مباحث انسانشناختی خود کوشیدهاند تا «نفس» را بهعنوان اساس و شالوده وجود انسان مورد شناسایی قرار دهند و جایگاه آن را در منظومه هستیشناسی خویش، تبیین کنند. پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا «بدن» و شناخت آثار و احوال آن، در شناخت انسان و ترسیم هویت او به اندازه «نفس» شایسته توجه و اهتمام است و آیا در انسان شناسی فیلسوفی چون ابن سینا می توان بابی مبتنی بر اهمیت تبیین مسائل مرتبط با «بدن» گشود؟ پاسخ اجمالی به این پرسش، این است که در نگرش طبیعی و فلسفی ابنسینا، بدون شناخت بدن انسان و خصوصیات آن، شناخت نفس، امری ناممکن مینماید و مباحثی چون تعریف نفس، اثبات وجود نفس، جوهریّت و تجرّد نفس، مغایرت نفس و بدن، ادراک نفس و اثبات روح بخاری، به مدد شناخت مادّه بدنی و از طریق تبیین ویژگیهای بدن امکانپذیر است.
کلیدواژهها: بدن؛ نفس؛ مادّه؛ تجرّد؛ حدوث نفس؛ ادراک؛ ابنسینا
نویسندگان:
فروغ السادات رحیم پور: دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان
مجید یاریان: گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان
دو فصلنامه حکمت سینوی (مشکوه النور) - دوره 21، شماره 58، پاییز و زمستان 1396.
برای مشاهده کامل مقاله روی فایل مقابل کلیک کنید.