رسانههای اصولگرا و اصلاحطلب کشور، در روز یکشنبه از زوایای مختلفی به مسئله مهم «انقلاب اسلامی» پرداختند.
مجله فارسپلاس؛ رسانههای اصولگرا و اصلاحطلب کشور در سرمقالههای خود، خوانشهای مختلفی را از اوضاع روز کشور ارائه میکنند.
آنچه که در ادامه میخوانید گشت و گذار روزانه فارس در لابهلای این تحلیلها و نقل آنها برای شماست:
***
رسانههای اصلاحطلب
قانون نانوشته «حجاب» و سیاسیون علاقهمند به کشف حجاب!
*شرق: احمد شیرزاد، اصلاحطلبی که نامش در فهرست نمایندگان مستعفی در مجلس ششم نیز وجود دارد، در سرمقاله امروز شرق با عنوان «تغییرات جامعه را ببینیم» به سرنوشت برخی قوانین منسوخ شده در ایران پرداخته و در ادامه با اشاره به منظور اصلی خود یعنی حجاب اجباری گفته است:
«بعد از قریب سه دهه، آیا موضوع حجاب اجباری نیز به مرور به سرنوشتی شبیه قانون ماهواره تبدیل خواهد شد.»
این فعال اصلاحطلب سپس تصریح میکند: فضای فرهنگی جامعه نسبت به دهه ٦٠ تغییرات زیادی کرده است. در این سه دهه انرژی چشمگیری از سوی نهادهای نظام برای اجرای این امر صرف شده است که اگر در زمینههای دیگری به کار گرفته میشد، چهبسا موفقیتهای بهتری داشتیم. گلایه برخی از اقشار مذهبی از وضع موجود حجاب خانمها حاکی از آن است که روشهای بهکار گرفتهشده، توفیق چندانی نداشتهاند. بههمینجهت شاهد آن هستیم که در چند سال گذشته بهمرور روشهایی از قبیل استفاده از گشتارشاد به کناری گذاشته شده و به کار نمیروند. در چنین شرایطی شاید سالهایسال در متون قانونی که بهنوعی بهاصطلاح به حجاب اجباری تعبیر میشوند، تغییری حاصل نشود؛ همانطور که هنوز قانون منع استفاده از ماهواره پا برجاست. اما شواهد موجود در کوچه و خیابان حاکی از آن است که چنین قوانینی روزبهروز کماثرتر میشوند.[۱]
میتوان به اظهارات شیرزاد از زاویه اجحاف به قانون نگاه کرد.
مسئله اجباری بودن حجاب در ایران، اولاً و پیش از آنکه یک مسئله حکومتی باشد؛ مسئلهای خانوادگی و شخصیتی است و این خود بانوان و خانوادههای آنها هستند که به اهمیت حجاب و مکشّفه نبودن اهمیت میدهند.
ثانیا اهمیت و جایگاه حجاب در روح قوانین ایران و منویات امام راحل و مقام معظم رهبری اظهر من الشمس است و نبودن نصّی پیرامون آن در قانون، دلیلی بر نبود آن نیست.
به سخن دیگر اینکه حجاب اجباری در ایران قانونی نانوشته است که اگرچه مثل قانون اساسی انگلستان متنی درباره آن وجود ندارد اما همه باید خود را ملزم به آن بدانند تا عفت عمومی جامعه و شأن اسلامی بودن ایران حفظ شود.
مسئله مهم دیگر در باب کشف حجاب آنست که اصلاحطلبان باید توضیح بدهند میزان این کشف حجاب تا کجاست و منظور آقایان از آزاد بودن حجاب چیست و مرزهای برهنگی در آن در کجا قرار دارد؟!
القای «بحران ناکارآمدی»؛ رمز آشوب ۱۴۰۰؟!
آرمان امروز: سرمقاله امروز این روزنامه اصلاحطلب را مهدی مطهرنیا نوشته است.
او در بخشی از این سرمقاله، نقل محافل این روزهای اصلاحطلبان که خود مسب الاسباب وضع موجود بودهاند؛ یعنی «بحران ناکارآمدی» را تکرار میکند و میگوید:
«اکنون ادراک مردم از واقعیت موجود سرخوردگی، نگرانی از آینده، عدم اعتماد و اعتبار در قالب بحران نخبگان و بحران ناکارآمدی سیستم است. لذا در هم تنیدگی 4 بعد بحران نخبگان، بحران کارآمدی، بحران اعتماد و اعتبار بسیار خطرناک است و بیشتر برگرفته از پیش فرضهای اشتباهی است که سیستم دارد و تلاش ندارد که این پیش فرضهای خود را به هیچ وجه تغییر دهد.»
او سپس به بایستههای دولت در این فضا پرداخته است.[۲]
رسانهها و چهرههای اصلاحطلب طی روزهای اخیر اصرار فراوانی بر وجود بحران ناکارآمدی در کشور دارند.
این در حالی است که آمارها و اوضاع کشور هرگز چنین چیزی را تأیید نمیکند و به گواه کارشناسان آمریکایی حتی، جمهوری اسلامی ایران غیر از دستاوردهای اقتصادی، از خلیج فارس تا دریای مدیترانه را هم در حال مدیریت و فرماندهی است.
گفتنیست، رسانهها گزارش دادهاند که اصلاحطلبان غیر از کلیدواژه «بحران ناکارآمدی» بر واژه «تحقیر» نیز طی روزهای اخیر تأکید کردهاند و در کنار اینکه مدام بر تحقیر مردم در جمهوری اسلامی تأکید دارند؛ از این میگویند که رژیم شاه هم مردم را تحقیر میکرد![۳]
مجبوریم تا حدی خطای پرداخت یارانه به غیر نیازمندان را بپذیریم
*اعتماد: حجت میرزایی، معاون برنامهریزی شهرداری تهران در سرمقاله امروز اعتماد پیرامون بحث غربالگری نیازمندان به یارانه نوشته است: منطق پرداخت یارانه، جبران کسری درآمد گروه هایی است که یا فقیرند یا آسیب پذیر و در آستانه فقر. معتقدم برای هدفمندسازی یارانه ها همین دو گروه فقیر یعنی دارای درآمد کمتر از خط فقر و آسیب پذیر مشمول این یارانه شوند.
او در ادامه تصریح میکند: گروه های آسیب پذیر به شدت مستعد رفتن به زیر خط فقر هستند. معنایش این است که اطلاعات مربوط به گروه های فقیر مستحق یارانه یک بار و برای همیشه جمع آوری نمی شود بلکه نیاز به یک سامانه اطلاعاتی داریم که نه هر سال و هر فصل بلکه هر ماه گروه هایی که به زیر خط فقر سقوط می کنند را در فهرست یارانه ها قرار دهد و گروه هایی که از کمند فقر رها می شوند را از این فهرست خارج کند. البته داشتن چنین سامانه ای بسیار پرهزینه و نیازمند اطلاعات دقیق و همکاری بسیاری از سازمان های دارای این اطلاعات است. برای شناسایی فقیران اطلاعاتی که یک سازمان خاص مثل کمیته امداد یا بهزیستی یا سایر سازمان های امدادرسان دارند کفایت نمی کند چون به دلایل متعددی اطلاعات آنها ناقص است، از جمله اینکه خانوارهای فقیر زیادی هستند که به هر دلیلی از جمله عزت نفس، تمایلی برای مراجعه به این سازمان ها، تشکیل پرونده و معرفی خود به عنوان فقیران مستحق دریافت ندارند و الزاما همه فقیران کسانی نیستند که به این سازمان ها مراجعه کردهاند.
میرزایی به این نکته هم اشاره کرده است که: « می توان به کسانی که مستحق دریافت یارانه نیستند یارانه پرداخت کرد و هزینه اش هزینه مالی و اقتصادی است اما هزینه یارانه ندادن به کسانی که واقعا فقیرند و مستحق دریافت یارانه، هزینه بزرگ انسانی و اجتماعی است و ممکن است اگر این خطا در مقیاس بزرگ صورت بگیرد منجر به یک فاجعه بزرگ شود. برای اینکه این بی دقتی و خطا را کاهش دهیم مجبوریم که تا حدی خطای پرداخت یارانه به کسانی که فقیر نیستند را بپذیریم. »[۴]
***
رسانههای اصولگرا
دوتابعیتی بودن مدیران همان «خیانت آماده به ارتکاب» است
*وطن امروز: این روزنامه در ستون نگاه روز خود به مسئله مدیران دوتابعیتی پرداخته است.
حمید افراسیابی در این یادداشت مینویسد:
«دوتابعیتی بودن یک مدیر چه معنایی میتواند داشته باشد؟! آیا برای سفر تفریحی و تحصیلی و درمانی به کشورهای دیگر، نیاز است که حتما تابعیت آن کشورها را داشت؟! یا اینکه تلاش برای کسب تابعیت دوم برای سودای دیگری است؟! دوتابعیتی بودن یک مدیر و نه شهروندان معمولی از اساس نوعی «خیانت آماده به ارتکاب است»، چرا که مستلزم این معناست که یک مدیر ردهبالای مملکت، تصویری از آینده خود و فرزندانش ترسیم کرده است که برای تحقق آن الزاما باید تابعیت یک کشور توسعهیافته را اخذ کند. هر تصویری از آینده که به چنین الزامی ختم شود، از جهات گوناگون خائنانه است.»
در بخش دیگری از این یادداشت نیز میخوانیم: حالا که دوتابعیتی بودن بهترین نقشه برای فرار بیدردسر از کشور است و امر فرار را به تهیه یک بلیت هواپیما فرو میکاهد پس باید نهتنها مدیران دوتابعیتی را از کار برکنار کرد، بلکه باید رفتاری را که امام علی(ع) برای برخورد با کارگزاران فاسد تعیین میکنند، بدون کمترین اغماضی به مرحله اجرا گذاشت.[۵]
گفتنیست، حجتالاسلام محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور به تازگی از عدم همکاری وزارت اطلاعات با قوه قضائیه در بحث مدیران دوتابعیتی انتقاد کرده است.[۶]
دوئل نظام و مردم ایران با دشمن در راهپیمایی ۲۲ بهمن
کیهان: این روزنامه در سرمقاله خود با اشاره به دسیسه دشمن برای کتمان دستاوردهای انقلاب و سیاهنمایی از وضع موجود، به برخی نتایج انقلاب اشاره میکند و مینویسد:
«انقلاب اسلامی یعنی عبور از روزگار ذلت و حقارت آن روزها به امروز. به امروز که 20 سال برنامه منطقهای آمریکا در برابر اراده مردم ما رنگ میبازد و آنچه ما میخواهیم میشود. امروز که کشوری 80 میلیونی، با دنیایی تحریم و دشمنی، با فروش حداکثر 5/1 میلیون بشکه نفت، در بسیاری از امور، سرآمد عالم است. نمیخواهند مردم بدانند که امروز اقتصاد ایران در زمره 20 اقتصاد اول دنیاست،که امروز در برخی علوم در لبه علم جهان هستیم، در علومی پیشتازیم و رتبه 16 در تولید علم را بهدست آوردهایم. به امروز رسیدیم که نه تنها از بیسوادی خبری نیست که یک بیستم جمعیت کشور یعنی بیش از 4 میلیون نفر در دانشگاهها مشغول تحصیلاند و تازه این به جز فارغالتحصیلان دانشگاهی است.»
این سرمقاله در ادامه میافزاید: نه میتوان و نه حق این است که مشکلات را انکار کنیم، اما فرق ما با دشمنان در بیان مشکلات، در یک موضوع ساده است؛ مومنین به انقلاب، با همه کاستیها، قائل و معتقد به ایناند که «ما میتوانیم» و اصلاح امور صعب و مشکل در همین چارچوب مقدس و برآمده از جانها و عمرهای ایثار شده در این راه ممکن است و ضد انقلاب با بزرگنمایی کاستیها و یک سره سیاه نشان دادن همه چیز، در صدد برانداختن این قالب است!
کیهان سپس یک چالش جالب را مطرح میکند و با اشاره به تناقض آمارهای مربوط به ایران با ادعاهای دشمنان کشور میگوید: فارغ از همه آمار و ارقام، فارغ از نتایج همه نظرسنجیهای علمی که نتایجی دقیقا برخلاف خواست و میل باطنی آنها میدهد، میتوان منتظر روز 22 بهمن ماند تا واقعیت همه خیالبافیهای آنها را دید که در زیر پای مردم انقلابی لگدمال میشود.[۷]
سرمقاله کیهان را حسین شمسیان نوشته است.
علیه مقامات بیقانون دولت، دادخواست صادر کنید
*رسالت: این روزنامه در سرمقاله امروز خود با اشاره به ماجرای گزارش تفریغ بودجه و انحرافات بودجهای دولت رئیسجمهور روحانی نوشته است: واکنش آقایان نوبخت و زنگنه نسبت به گزارش تفریغ بودجه و بیان اظهاراتی چون اگر دیوان با ما مشورت می کرد موضوع را حل می کردیم؛ رفتار و رویکرد دولت قبل در نوشتن نامه به مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم تعطیلی دیوان محاسبات در اذهان تداعی کرد.
سرمقاله رسالت میافزاید: رئیس دولت سابق و برخی معاونین وی مدعی بودند وقتی قوه قضائیه هست دیگر وجود دیوان محاسبات محلی از اعراب ندارد. حالا چند سال بعد از آن نامه نگاری و ارجاع موضوع به هیئت حل اختلاف و بلاوجه شناخته شدن ادعای رئیس دولت سابق، سخنگوی دولت و وزیر نفت در دولت فعلی پای در همان راهی گذاشتهاند که دولت سابق گذاشت. اکنون بعد از گذشت چند سال همان حس به اعضای دولت دوازدهم رسیده و آقایان برای نفی عالی ترین محکمه مالی محاسباتی کشور به فکر زورآزمایی با آن از طریق مناظره افتادهاند.
رسالت در ادامه با بیان ادلّه و ردّیههای در نقد تکذیبهای مقامات دولتی پیرامون انحراف بودجه تصریح میکند:
«دیوان محاسبات کشور نباید در گیرودار مناظره و مناقشه کلامی آن هم در عرصه مطبوعات و سایتها گرفتار شود بلکه دیوان نیازمند صدور دادخواست علیه مسئولینی که قانون را رعایت نکرده، است و با فراخوان مقامات مسئول در هیئتهای مستشاری و صدور رای توسط دادرسان در مقام تمییز حق علیه آنها بدون توجه به جایگاه و سمت و مقام و موقعیت سیاسی یا اداری آنهاست دیوان به جای بگومگوهای بیحاصل و بازی در زمین سیاسی راه قانونی خود را در اسرع وقت طی کند و برای آگاهی مردم و اطلاع عموم از حقی که قانون اساسی به آنها داده تکلیف تخلفات مطروحه در گزارش تفریغ سال 95 بودجه کل کشور و همچنین سنوات قبل را در مورد مسئولین متخلف نفتی در اسرع وقت روشن نموده و بدون هراس از اصحاب قدرت و ثروت به مرحله صدور رای برساند .مردم می گویند دولت باید حساب و کتاب داشته باشد و دیوان محاسبات هم به این حسابها طبق قانون اساسی رسیدگی کند. لذا نمی شود با نفی اصول 54 و 55 قانون اساسی دیوان محاسبات را تعطیل کرد.»[۸]
روزنامه انقلابی چیست و چه میکند؟!
*صبح نو: این روزنامه سرمقاله خود را به توضیح و اشاره همزمان پیرامون مفهوم «روزنامه انقلابی» و نیز ماجرای درگذشت «مرحوم رضا مقدسی» از چهرههای رسانهای کشور اختصاص داده است.
در این سرمقاله میخوانیم: روزنامه نگاری انقلاب اسلامی دیروز یکی از موثرترین چهرههای خود را از دست داد؛ این ضایعه از آن رو با اهمیت است که رسانه یکی از پایههای تحول در هر ملتی و چه بسا محوریترین آنها باشد و بازنمایی آنچه میگذرد، میتواند مسیر بقا، پیشرفت، گسترش و پیروزی یافتن نهایی را برای کشور فراهم آورد، اما همه اهالی رسانه دارای چنین اعتقادی نیستند. اولاً گروههایی وجود دارند که مستقیم در خارج از کشور یا در داخل، همسوی با آنها در حال مخدوش کردن چهره نظام اسلامیاند، ثانیاً بخشهایی به دلیل فقدان چنین اعتقادی در داخل کشور، اولویتبندیایبرای بازنمایی قهرمانانه انقلاب اسلامی ندارند و رسانههایشان در چنین راهی حرکت نمیکنند. «روزنامه انقلابی» با هدف بسط سیطره جریان انقلاب اسلامی کوشیده و میکوشد تا با روایت اشتباهات، ناراستیها و خطاها، این برآورد و باور را در ذهنیت مخاطب بارور سازد و البته که خودش در این رویارویی مصون از تشخیص نادرست موقعیت نیست، لیکن تلاش میکند تا به سرعت، رویههای غلط را اصلاح و در جهت امیدآفرینی حرکت کند.
در ادامه یادداشت صبح نو آمده است: مرحوم رضا مقدسی یکی از چهرههای ثابت قدم در این چارچوب بود و تا آخرین لحظات عمر خویش، ضمن پیگیری همه تحولات، دغدغه مند تحقق چنان اهدافی بود. روزنامه نگاری انقلاب اسلامی مرد بزرگی را از دست داد، اما نسلی که با واسطه و بی واسطه در دامن این اندیشه رشد کرده، اکنون با قطعیت بیشتری رو به افقهای آینده پیش میرود.[۹]
***
۱_ http://sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=151806
۲_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/212510
۳_ mshrgh.ir/827282
۴_ http://magiran.com/npview.asp?ID=3702225
۵_ http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/2371/1/188383/0
۶_ http://fna.ir/a3uwa7
۷_ http://kayhan.ir/fa/issue/1212/2
۸_ http://www.resalat-news.com/newspaper/BlockPrint/10795
۹_ http://sobhe-no.ir/newspaper/413/1/16308
انتهای پیام/