در دوران دفاع مقدس بسیاری از فتوحات در سایه اقدام «تمیز» با فرمان «آتش به اختیار» صورت گرفته و مردم بدون آنکه دستوری به صورت سازمان یافته و رسمی از جایی دریافت کنند و چرتکهها به صدا دربیایند به میدان رفتند و از کیان کشور دفاع کردند.
به گزارش عصر اترک، جنگ تحمیلی عراق بر ایران از سال 59 آغاز و تا سال 68 ادامه پیدا کرد، طی این هشت سال تعداد زیادی از رزمندگان برای حفظ نظام و امنیت کشور به جبهه های حق علیه باطل شتافتند که در این بین تعداد زیادی از جوانان و میانسالان شهید، مجروح و اسیر شدند.
حضور رزمندگان در جبهه های جنگ برای مقابله با دشمن از اهمیت خاصی برخودار بود اما در این میان تعداد زیادی از افراد نیز در پشت سنگرها در داخل شهرهای خود برای خدمات رسانی به رزمندگان کمک های ارزنده ای را ارئه کردند که غلام نوروزی یکی از شهروندان بجنوردی است که طی این هشت سال در شهر بجنورد برای کمک رسانی به جبهه های جنگ تلاش های زیادی را انجام داده است که توضیحات و خاطراتی از آن زمان را ارائه داده است.
آن روزها روزهای دفاع مقدس را می گویم؛ هشت سال عزت، افتخار و رشادت امت اسلامی ایران بود. رزمندگان پرتوان با توکل بر خدا و تبعیت از امام خویش به جبهه ها رفتند و به کوشش و جهاد پرداختند. آن روزها روزهای خوب خدا بود که ایثار و مهربانی به اوج می رسید. جبهه های حق علیه باطل همواره پر از عزیزانی بود که مردانه در مقابل ظلم ظالمان ایستادند با خدای خویش معامله کردند جانشان را بر طبق اخلاص نهادند و به شهادت رسیدند.
پشتیبانی و تدارکات و تبلیغات نقش اساسی در روند پیشبرد اهداف دفاع مقدس داشت.حضرت امام فرموده بودند سلاح تبلیغات، برنده تر از سلاح جنگ است. مردم نوعدوست و نیکوکار ایران اسلامی هم با جان و هم با مال، به یاری جبهه ها شتافتند. جمع آوری کمک های مردمی چه نقدی و چه جنسی همواره در روزهای هشت سال دفاع مقدس ادامه داشت و خواهران و برادرانی بودند که در ستادهای پشتیبانی جبهه و جنگ فعال بودند و هر شخص و گروهی به نوعی در تخصص کار خویش کمک رسانی می کردند.
آن روزها ما هم در جمع آوری کمک های مردمی و ارسال به مناطق جنگی در کنار مرحوم سید احمد یاهویان و دیگر برادران نقش داشتیم. و بنده همراه با یکی دو نفر از افراد دیگر که بیشتر در امام زاده سلطان سید عباس(ع) حضور داشتیم به جمع آوری کمک های مردمی مشغول بودیم.
جمع آوری بازار نیز بر عهده مرحوم سید احمد یاهوییان بود که همواره دو یا سه گروه آماده می کرد تا در نقاط مختلف شهر به جمع آوری کمک های نقدی و جنسی برای جبهه ها بپردازند.
تشییع شهدا هم انجام می شد و بنده با نیسانی که همواره بلندگو بر آن نصب بود تبلیغ هم برای تشییع شهدا و هم برای جمع آوری کمک های مردمی و حمل آن ها انجام می دادم.
سال دوم و یا سوم جنگ بود مادر شهیدی آمد اسکناسی در صندوق انداخت و گفت پسر جان در راه خدا فرزندم شهید شد. اما فرزندان دیگرم را که در جبهه هستند با اندکی از مال خود پشتیبانی کنم تا آن ها بتوانند از خون شهیدان پاسداری کنند و ادامه داد برای تمام رزمندگان اسلام که در جبهه ها هستند همیشه دعا می کنم.
بعضی روزها به روستاها هم می رفتیم برای جمع آوری کمک، مردم عاشقانه می آمدند و از پرداخت 50 تا 100 تومان دریغ نمی کردند.
یادم می آید روزی تلگرامی از جبهه ها آمده بود که احتیاج شدید به پتو، کمپوت، کنسرو و لباس گرم است. فرمانده سپاه آن موقع به حاج سید احمد یاهوییان که در شوراهای اصناف مسئولیت داشت گفت همت کنید بچه ها منتظرند، من دو ساعتی در شهر تبلیغ کردم بازار یکپارچه تعطیل شد قرار در مسجد انقلاب ساعت پنج بعد از بود، بازاریان و اقشار مختلف مردم حضور پرشوری داشتند. کمک های نقدی شایانی کردند و فردا صبح پنج کامیون وسایل مورد نیاز جبهه ها خریداری و سریعا با افرادی به جبهه ها اعزام شد.
علاوه بر آن در یکی از آن روزها، پیرزنی قد خمیده مقداری گردو، چند عدد تخم مرغ آورده بود و گفت اگر کم است می خواهم من هم نقشی داشته باشم، گفتم چرا زحمت کشیدی گفت تخم مرغ ها متعلق به خودم است و این چند عدد گردو را نیز همسایه برای من آورده است که دلم نیامد بخورم و برای این عزیزان آوردم .
یک سری نیز 12 آمبولانس از کمک های مردمی خریداری شد و مستقیما به جبهه ها ارسال شد.
هشت سال دفاع مقدس چه در جبهه های جنگ و چه در پشت جبهه ها صحنه های خیلی زیادی از ایثار مشاهده می شد که نمی توان هیچ یک از آن ها را از یاد برد.
انتهای پیام/